نوک خاکستری

اجتماعی فرهنگی هنری

نوک خاکستری

اجتماعی فرهنگی هنری

نگاه زشتمان را عوض کنیم

منشی، وقتی این کلمه رو مشنوید چی به ذهنتون میاد. شاید بیشتر شما ها به یاد منشی دکتر و یا منشی شرکت ها بیافتید. چند روز پیش یکی از دوستان که به این شغل اگر بشه به اون جنبه نگاهش کرد جایی که مشغول بوده از قرار معلوم رییسش جلوی خیلی ها به اون توهین کرده که حالا بماند چطوری. خیلی از شنیدن آن ناراحت شدم اینا حرفای خودشه که من فقط اونا رو نوشتم.انسان هایی فراموش شده در اختیار مردان یا زنانی که روزانه برایشان ساعت کار تعیین می کنند. کسانی که حتی باید تاوان کار اشتباه خود مدیر را نیز پس بدهند و در مقابل جوابگو باشند. انسان هایی با ضابطه شخصی. 

منشی گری در ایران یک شغل نیست نگاه فریبنده ایست شغلی است که کسانی را مجبور به پذیرفتن آن می کند. اجبار در پذیرش سلیقه افراد و تحمل مکانی که باید محل کار فرضش کنند.  

نه قانون کاری حکمفرما بر آن و نه امنیت شغلی را می توان برایش تامین کرد . پایین و بالا شدن و در خدمت بودن اولین و مهمترین اصل آن است. زیرکی و زرنگی تبصره بعدی آْن است . نگاه استعمار گونه به اینان ذلالتی را به انان نشان میدهد که خود باور ندارند انسانی هستند در جهان انسانی. نمیدانم تا کی باید این جور را با مردم ستم دیده جبران کرد. چگونه رنج درون را با رفتار بیرونی عوض کرد. چطور دنیای ثروتمندان را با مردم ستمدیده تماشا کنیم. چگونه نگاه حقیر مردمان را به انسان های تهیدست و نه فقیر چرا که فقر از آن کسانی است که فرهنگ رفتاری را ندارند. پس بیایید به دور از همه تبعیض ها نگاه زشتمان را عوض کنیم....

شروعی دوباره

با سلام . خیله وقت بود که نبودم. در واقع مشکلی داشتم که نبودم تا بنویسم برای خودم.

اینقدر توی ذهنم سو‍ه ها و افکار متفاوتی دارم که نمی دونم از کجا شروع کنم. اونقدر زیادند کلمات که نمیشه گفت. باید کم کم نوشت.

امروز روز اولیه که اومدم. فقط میتونم بگم خیلی خوشحالم. از فرصت دوباره بودن. امیدوارم بتونم در روز های آینده مطالبی را بیان کنم که حتی گوشه ای از درد جامعه را نشان دهد.